دلم گرفته از خیلیا

الان دراز کشیدم و اوه صدای اذان از گوشیه خانمم میاد! آبگرمکن رو زیاد کردم و منتظرم گرم شه برم حموم! این بدن لعنتی این همه چربی رو از کجا میاره نمی دونم! تلگرامم که قطع کردن واسه امنیت!!!! یکی نیست بگه خب میرن واتس آپ یا ایمو یا سیگنال یا ویسپی یا هراز جور برنامه دیگه! این کارا چیه آخه؟! به فکر چاره باشید ملت دیگه اون ملت قدیم نیستن! یه جایی از همه کس و همه جا میبرن و خدا میدونه چی میشه! ولش کن مارو چه به این حرفا! ما اینقد بدبختی داریم که وقت نمیکنیم تلویزیون ببینیم چه برسه به اینکه فک کنیم تو مملکت چه خبره! فک کنم من هنوز اون ملت قدیمم! آهای دولت منو گول بزن من دست به گول خوردنم خوبه! + نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۶/۱۰/۱۵ساعت ۱۲:۱۷ ب.ظ  توسط مرتضی  |  دلم گرفته از خیلیا...ادامه مطلب

دلم گرفته از خیلیا...

امروز هجدهم آذر هزار سیصد و نود و شش الان نشستم کنار یکی از همکارام تو حیاط نمایندگی و دارم از آفتاب لذت میبرم. همکارمم که اسمش عقیله بچه اشتران کوهه داره از تلگرام اخبار اشتران کوه رو میخونه. یه عده رفتن کوه نوردی و اونجا تو بهمن گیر کردن و مردن! عقیلم داره اخبارشو میخونه و به اسم مهشید و اکرم که میرسه یه آه عمیق میکشه. + نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۶/۰۹/۱۸ساعت ۲:۰ ب.ظ&nbsp توسط مرتضی  |  دلم گرفته از خیلیا...ادامه مطلب

الان ساعت هشت و پنجاه دقیقه ی شبه و من منتظرم داییه زنم زنمو بیاره. زنم میگه دایی میگه بیا خونه ی ما بعد فردا خودم میبرمت خونمون. من گفتم نه تورو خدا من دیگه حالم از فست فود بهم میخوره، داییه زنم بهش گفته عب نداره مرد باید ساندیچ بخوره!

ولی بخدا درد من ساندویچ نیست، درد من نبود زنمه! آی زن کجایی که دلم برات یه زره شده...

دلم گرفته از خیلیا...

زده به سرم ماشینو عوض کنم. داشتم از دوو ماتیزی که یکی از مشتریامون رو خودرو برش آورده بود برای زنم تعریف میکردم که یهو گوشیشو گرفت دستش رفت تو برنامه ی دیوار و ماتیزو دید! گفت آره خوبه ماشینتو بفروش یه ماتیز بخر منم سوار شم! گفتم باشه ولی باید ماشینمو تمیز کنم بعد! اونم گفت باشه تمیز کن! ولی ماتیز بخرم خیلی خوب میشه. ماشینه خوشگلیه! + نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۶/۰۹/۲۱ساعت ۱۰:۳۸ ب.ظ&nbsp توسط مرتضی  |  دلم گرفته از خیلیا...ادامه مطلب

جمعه داداشم و داداش خانمم اومدن خونمون. لعنتیا هر دوتاشون سرما خورده بودن و یه رو بوسیه آبدارم باهام کردن! امروزم که دوشنبس و نتونستم برم سر کار.کل تنم درد میکنه. خدا زنمو برام نگه داره که کلی هوامو داره!  دلم گرفته از خیلیا...

دوست دارم هینجا، همین لحظه خدا جونمو بگیره و تمام گناهامو باهام بدون هیچ گذشتی حساب کنه و تمام ثوابامو هرچند کم رو هم بزاره و بگه اینارو ازت میگیرم و لی یه آرزوتو برآورده میکنم؟ منم بگم قبوله خدا جون پس منو ببر به ۲۰۰ سال پیش ببر تو یه خانواده ی روستا نشین و تقدیرمو اینطور بنویس که یه پسره روستایی که عاشق آب و هوای روستاشونه، عاشق بوی خنک ساعت چهار و نیم صبح و صدای اذان و آب توی آفتابه مِسیشونه! بنویس یه پسر که پدر و مادر و برادر و خواهر داره و یه خونه کاه گلی با مرغ و خروس و اردک و غاز و گوسفند و بز و خر داره، یه زمین دارن که بهار و تابستون توش گندم و نخود و عدس میکارن و پاییز و زمستون زیر کرسی می شینن و میگن و میخندن. بنویس یه پسر که عاشق نماز صبح تو مسجد روستاشونه! بنویس یه پسر که عاشق منه... دلم گرفته از خیلیا...ادامه مطلب

دلم گرفته از خیلیا خدایا؟ خیلیا یعنی زنم، همسرم، مرحم دردام، کسی که عاشقشم، کسی که مهمترین شخص برام تو این دنیاس! کل دنیا یه طرف، اون یه طرف! ولی دلم ازش پره.

آهای خیلیا یه روزی اینارو میخونی که شاید من نباشم، شایدم باشم. ولی بدون در هر صورت عاشقتم حتی اگه از این بدتر هم بشی.

دلم گرفته از خیلیا...